" خانه دل را مهیا کن
که مهدی(عج) در راه است ......"
ای عزیز فاطمه!
دردی جانکاه بر ما شیعیان و همۀ مظلومان عالم فروریخته،دشمنان از هر سو هجوم آورده،
قرآن مهجور گردیده،شریعت نبوی متروک مانده و جز نامی از آن باقی نمانده،و مظلومین عالم
چشم به راه فریاد رسشان مانده،و برای این عاشق دلسوخته همانند سایر خسته دلان جز اشک
و آه چیزی باقی نمانده است،تنها زبان حالم این است که:
تا کی غم وصال بسوزد مرا جگر
دل در فراق تو است مرا روز پر شرر
چشمم بود نظاره بسوی تو برقمر
آخر به لطف کن نظری سوی عاشقان
"عَجِّل علی ظُهُورِکَ یا صاحِبَ الزَّمان"
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
دوباره عصرجمعه ای دیگرآمد
ازآن زمان که با جمعه آشنا گشتم
هماره جمعه های زندگانی من حس غریبی را برایم تداعی می کند
ثانیه های انتهایی جمعه ها شمارش معکوس نفسهای عمر من است
منی که تنها 20 واندی سال از بهار زندگانی ام می گذرد
گویی عصر جمعه ها خزان برگهایم را شاهدم
ودرحیرتم تویی که عمری به درازای نوح داری؛
چگونه گذران این جمعه ها را تحمل می کنی؟
جمعه واشک؛ جمعه و فراق؛ جمعه و بی شکیبی
دلم تنگ است برای تو
کاش کنارم بودی ودستان نوازشت را بر سرم می کشیدی؟
کاش دستی بر قلب پرتلاطمم گذاشته و
آونگ این ساعت شمار عمر را در 12 متوقف می کردی
موعود جمعه های من
کی خواهی آمد
ترسم غبار این زمانه پرآشوب بر ذهنم نشیند
وچراغ امیدم را که سوسو می زند خاموش کند
ترسم توبیایی ومن آن روز نباشم
ومن اینجا
برلب پرتگاهی بلند
آیا دستم را خواهی گرفت؟
به سان کودکی مانم که تاب ایستادن ندارد
دستم را بگیر وتوانی دوباره بخش بر زانوان خسته ام
ای قائم جمعه های من